شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت، همراه خودش میبرد.و به او بسیار مهربانی میکرد
روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود: آن زن کیست گفت مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت:
پیر است و قادر به حرکت نیست. پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و
گفت: آخه نکبت! تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا !!!!
نتیجه اخلاقی:دختر خانوما اینقد ناز نکنید والا میرید تو زنبیل !
نظرات شما عزیزان: